این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید
فیلمهای پلیسی ایرانی همواره در داخل کشور طرفداران زیادی داشتهاند و توانستند مخاطبان خاص خود را جذب کنند. اما واقعیت این است که این ژانر نتوانست در سطح جهانی موفقیتهای چشمگیری به دست آورد. مهمترین موضوعاتی که در فیلمهای پلیسی ایرانی مطرح میشوند، غالباً به مسائل اجتماعی و امنیتی کشور، از جمله مبارزه با مواد مخدر، میپردازند و به همین دلیل بسیاری از این آثار در سطح جهانی جذابیت چندانی پیدا نمیکنند. یکی از چالشهای اصلی سینمای پلیسی ایرانی، محدودیتهای فراوانی است که به واسطه نظارتهای سختگیرانه و در اختیار داشتن تجهیزات تنها توسط نیروی انتظامی و نهادهای مربوطه، فیلمسازان با آن مواجه هستند.
با وجود این موانع، برخی از بهترین فیلمهای پلیسی ایرانی توانستند در سینمای داخلی جایگاه خود را پیدا کنند. فیلمهای پلیسی ایرانی در مقایسه با دیگر ژانرها کمتر تولید میشوند و این به دلایل مختلفی از جمله کمبود امکانات و تأمین بودجه برای تولید آثار اکشن و پلیسی است. با این حال، در بین معدود فیلمهای پلیسی که تولید شدند، میتوان به لیست بهترین فیلم های پلیسی ایرانی اشاره کرد که توانستند نظر مخاطبان را جلب کنند. در دامه قصد داریم لیستی از بهترین فیلمهای پلیسی ایرانی را معرفی کنیم که میتوانید آخر هفته با لپتاپ خود ببینید.
ژانر پلیسی ایرانی، با تمام محدودیتها و چالشهایی که در مسیر تولید فیلمهای پلیسی در ایران وجود دارد، همچنان مخاطبان خاص خود را دارد. این فیلمها بهویژه به مسائلی چون مواد مخدر، مسائل امنیتی و قدرت پلیس و سازمانهای امنیتی پرداختهاند؛ اما سینمای ایران هنوز در مقایسه با سینماهای جهانی در این حوزه ضعفهایی دارد. از جمله مشکلات میتوان به تأمین بودجه برای تولید فیلمهای پلیسی با کیفیت بالا و همچنین عادت نداشتن مخاطب ایرانی به این ژانر اشاره کرد. به همین دلیل، تولید فیلمهای پلیسی در ایران نسبت به دیگر ژانرها محدودتر بوده و بازگشت سرمایه نیز برای اینگونه آثار دشوار است.
با این حال، برخی از سینماگران ایرانی با وجود تمام محدودیتها، توانستند فیلمهای پلیسی با کیفیت و جذاب بسازند. این فیلمها شامل موضوعات متنوعی همچون فیلمهای پلیسی امنیتی، فیلمهای پلیسی اکشن و حتی فیلمهای پلیسی جنایی ایرانی هستند. اگر شما هم از طرفداران ژانر پلیسی هستید و علاقهمند به تماشای فیلمهای ایرانی پلیسی جدید یا قدیمی، این لیست از بهترین فیلمهای پلیسی ایرانی میتواند شما را در انتخاب بهترین فیلم پلیسی ایرانی سینمایی یاری کند. در این لیست فیلمهای پلیسی ایرانی از جمله فیلم پلیسی ایرانی یگان ویژه، فیلمهای ایرانی پلیسی جدید و بهترین فیلمهای سینمایی پلیسی ایرانی معرفی خواهند شد. بنابراین، اگر به دنبال مشاهده فیلمهای پلیسی سینمای ایران هستید، پیشنهاد میکنیم لیست فیلمهای ایرانی پلیسی ما را در تلویزیون یا لپتاپ خود بررسی کنید و از تماشای آنها لذت ببرید. اسامی بهترین فیلم های پلیسی ایرانی عبارتند از:
فیلم سینمایی کت چرمی یکی از بهترین فیلم های سینمایی پلیسی ایرانی جدید است. این فیلم داستان مردی به نام فرهمند (با بازی جواد عزتی) را روایت میکند که پس از از دست دادن دخترش بر اثر اعتیاد، به دنبال رفیعی (با بازی صابر ابر) میرود؛ مردی که در پوشش یک موسسه خیریه از دختران نوجوان فراری سوءاستفاده کرده و آنها را به دنیای مواد مخدر میکشاند. این داستان هیجانانگیز و پرتنش، در آغاز خود مخاطب را با سرعت به دل ماجرای پیچیدهای میبرد، اما در میانه راه، ریتم داستان کمی کندتر میشود. کت چرمی فیلمی است که علاوه بر ارائه یک داستان جنایی، به عمق شخصیتها و تحولات درونی آنها نیز توجه دارد. در این فیلم، شاهد شکلگیری شخصیتهای قهرمان و ضدقهرمان پیچیدهای هستیم که تعاملات آنها داستان را جذاب و پرتنش میسازد.
فرهمند به عنوان قهرمان داستان، با وجود برخی ضعفها و محدودیتها، به یکی از شخصیتهای ماندگار این ژانر تبدیل میشود. از سوی دیگر، شخصیت رفیعی، وکیل مدافع متهم، با نقشآفرینی برجسته صابر ابر، به ضدقهرمانی خاکستری تبدیل میشود که هیچگاه نمیتوان آن را فراموش کرد. این فیلم به شکلی هوشمندانه نشان میدهد که چگونه شخصیتها در تلاش برای نجات خود از بحرانهای اخلاقی و قانونی، دچار تعارضات درونی میشوند.
کت چرمی به رغم برخی ضعفها در ریتم و دیالوگهای کمی شعاری، در طراحی شخصیتها و خلق دنیای داستانی خود موفق عمل کرده است. شخصیتهای قوی و پیچیده، به ویژه نقشهای فراموشنشدنی عیسی و رفیعی، از ویژگیهای برجسته این فیلم به شمار میآیند. در این اثر، بازیهای درخشان سارا حاتمی، صابر ابر و ستاره پسیانی تحسینبرانگیز است، هرچند جواد عزتی نتواسته است مثل همیشه درخشش لازم را داشته باشد و کمی بیروح و سطحیتر از روال معمول خود ظاهر شده است.
طراحی لباس و صحنه در کت چرمی بسیار جذاب است و با استفاده از روانشناسی رنگها، کارگردان تأثیرگذاری بیشتری روی مخاطب داشت. کت چرمی در جشنواره فیلم فجر نیز توانست موفقیتهای خوبی کسب کند و جایزه بهترین نقش مکمل زن را از آن خود کرد. این فیلم علیرغم مشکلات ساختاری در برخی نقاط، به عنوان یک اثر جنایی و رازآلود، توانست توجه منتقدان را جلب کند و به یکی از فیلمهای برجسته در ژانر پلیسی تبدیل شود.
فیلم سینمایی این پرونده باز است، یکی از جدیدترین فیلم پلیسی ایرانی و آخرین اثر کیومرث پوراحمد است. این فیلم داستانی پرتنش و جنایی را در دل جامعه دهه 80 ایران روایت میکند. دو نوجوان به نامهای علیرضا و فرهاد که هر دو عاشق دختری به نام نرگس هستند، وارد نزاعی مرگبار میشوند. این اختلافات منجر به قتل یکی از آنها توسط دیگری میشود و اکنون خانواده مقتول در انتظار قصاص قاتل هستند. اما خانواده قاتل به دنبال گرفتن رضایت از اولیای دم هستند.
این فیلم که با فضای جنایی و درامی ملتهب همراه است، بیشتر از آن که به مقوله جرم و مجازات بپردازد، بر روی مفهوم قصاص و چرخه خشونت انسانی تمرکز دارد. پوراحمد با تحلیل رفتارهای شخصیتها، ریشههای روانی قتل را در نگاه پدر علیرضا به او جستوجو میکند و نشان میدهد که چطور یک تحقیر در دوران کودکی میتواند زمینهساز خشونتهای آینده شود. این پرونده باز است با استفاده از روایتی پلیسی و در عین حال با تأکید بر مسائل انسانی، نشان میدهد که خشونت و قصاص نمیتواند راهحلهای معقولی برای مشکلات اجتماعی باشد.
این فیلم که در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، با وجود موضوع حساس و انسانی خود نتوانست آنطور که باید در بین فیلمهای پلیسی ایرانی بدرخشد. برخی منتقدان به دلیل کندی در پیشبرد داستان و شخصیتپردازی سطحی، از کیفیت فیلم انتقاد کردهاند. با این حال، این پرونده باز است بهعنوان آخرین اثر کارگردان مطرح، کیومرث پوراحمد، جایگاه خود را در فهرست آثار سینمای ایران حفظ کرده است.
فیلم در نمایش دغدغههای اجتماعی همچون خشونت و قصاص موفق است و بهویژه در نحوه پردازش روانشناسی شخصیتها و زمینهسازی ریشههای جرم از دوران کودکی، توانسته به طرز برجستهای نمایانگر پیچیدگیهای انسانی باشد. بازیگران فیلم همچون پژمان بازغی و محمدرضا غفاری نیز تلاش دارند تا احساسات درونی و تحول شخصیتها را بهخوبی به نمایش بگذارند. این پرونده باز است از نظر ساختاری نتواسته به موفقیتهای بزرگی دست یابد، اما برای علاقهمندان به فیلمهای جنایی و درامهای اجتماعی، یک اثر قابل توجه محسوب میشود.
فیلم سینمایی مرد بازنده به کارگردانی محمد حسین مهدویان، یکی از فیلمهای پلیسی ایرانی جدید است که با الهام از ژانر نوآر و معمایی تولید شد. در این فیلم، سرهنگ احمد خسروی (با بازی بینظیر جواد عزتی) مسئول رسیدگی به پروندههای قتل میشود و به تدریج در مییابد که پشت پرده این قتلها شبکهای از فساد اقتصادی قرار دارد. احمد در تلاش برای کشف حقیقت به جستجوی بیوقفه ادامه میدهد، اما هر چه بیشتر پیش میرود، متوجه میشود که قتلهایی که در پی کشف آنها است، در نهایت به دنیای پیچیدهتری از رازها و پنهانکاریها راه دارد. در این مسیر، زندگی شخصی او نیز تحت تاثیر قرار میگیرد و او به تدریج به چالشی بزرگتر از آنچه که تصور میکرد، دچار میشود.
مرد بازنده با ترکیبی از ویژگیهای سینمای نوآر و پلیسی هالیوود، داستانی سرد و تاریک از فساد، قتل و رازهای پیچیده را روایت میکند. شخصیت احمد خسروی، به عنوان کارآگاه اصلی، عمیقاً به یاد قهرمانهای سینمای نوآر آمریکایی میافتد، اما با یک نسخه ایرانیزه شده و جزییات بومی که شخصیت وی را در بستر اجتماعی و فرهنگی ایران قرار میدهد.
فیلم مرد بازنده به عنوان یکی از آثار مهم کارگردان محمد حسین مهدویان شناخته میشود که توانست با پردازش دقیق شخصیتها، فضای سرد و خشکش، و پرداخت به موضوعات سیاسی پیچیده، توجه منتقدین را جلب کند. با اینکه این فیلم به طور ویژه به لایههای پنهانی فساد و سیاستهای اقتصادی میپردازد، برخی از منتقدان بر این باورند که فیلم نتواسته به اندازهای که باید، به طور روشن و مستقیم موضوعات خود را بیان کند. در عین حال، شخصیتپردازی بینظیر جواد عزتی در نقش احمد خسروی، یکی از بهترین های سینمای پلیسی ایران است و او به خوبی توانست به ویژگیهای قهرمانهای سینمای نوآر وفادار بماند. مرد بازنده شاید بهترین فیلم مهدویان نباشد، اما از پیچیدهترین و سیاسیترین آثار اوست که توانست با تکیه بر دنیای رازآلود و معمایی خود، جذابیت بسیاری برای تماشاگران ایجاد کند.
فیلم سینمایی علفزار یکی از فیلم های پلیسی ایرانی جدید بوده و اثری تأثیرگذار و برگرفته از واقعیتهای اجتماعی است که با روایت چندین پرونده قضایی و پرداختن به موضوعات حساس، مخاطب را درگیر میکند. داستان فیلم با یک عملیات پلیسی آغاز میشود؛ جایی که تیر هوایی یک مأمور برای تهدید فروشنده مواد مخدر، به اشتباه جان یک کودک را میگیرد. این صحنه، شروعی نفسگیر برای فیلم است اما هسته اصلی داستان به پروندهای پیچیده و حساس مرتبط است.
در این پرونده، قاضیای که در تلاش برای انتقالی به تهران است، با ماجرای تجاوز گروهی در یکی از باغات اطراف شهر مواجه میشود. این فاجعه، که برگرفته از پروندهای واقعی است، روایتگر حمله گروهی به چند زن در برابر چشم فرزندان و همسرانشان است. قاضی باید در برابر موانع قانونی و فشارهای مقامات بانفوذ، عدالت را اجرا کند.
علفزار با پرداختن به موضوعاتی همچون تجاوز، اعتیاد و فشارهای اجتماعی، تصویری واضح از معضلات جامعه ارائه میدهد. فیلم از لحاظ درام و کشش داستانی، بسیار موفق عمل کرده و شخصیتپردازیهای دقیق آن، از جمله بازی برجسته پژمان جمشیدی در نقش قاضی و صدف اسپهبدی در نقش یک زن معتاد، توانستهاند تحسین منتقدان را برانگیزند.
این فیلم بهخاطر ساختار قوی، روایت دقیق و بازیهای درخشان بازیگرانش، جایگاه ویژهای در سینمای اجتماعی ایران پیدا کرده است. علفزار با بهرهگیری از داستانهای واقعی، توانسته پیامهای مهمی را درباره مسائلی همچون عدالت اجتماعی و تأثیر باورهای متعصبانه بر روند قانونی به مخاطب منتقل کند. همچنین، نقشآفرینی پژمان جمشیدی و صدف اسپهبدی، از نقاط قوت فیلم محسوب میشوند که جوایز متعددی از جمله در جشنواره فیلم فجر و جشن حافظ برایشان به ارمغان آورده است. علفزار با تلفیق جنایت، درام و مسائل اجتماعی، فیلمی است که هم از لحاظ هنری و هم از لحاظ تأثیرگذاری، بهیادماندنی خواهد بود.
فیلم ایرانی پلیسی جدید اسید یکی از فیلم های سینمایی پلیسی ایرانی جدید است و داستان افسر پلیسی به نام سهراب (با بازی کامران تفتی) را روایت میکند که به صورت مخفیانه وارد یکی از بزرگترین باندهای مواد مخدر میشود. هدف او این است که پرده از رازهای پشت پرده این باند بردارد و از آن اطلاعاتی به دست آورد تا بتواند شبکه گسترده قاچاق را نابود کند. سهراب که در ابتدا به خاطر وظیفه حرفهای خود به این کار مشغول میشود، کمکم وارد معرکهای میشود که به آزمونی از ایمان و شخصیت خود تبدیل میشود. در این مسیر، او با چالشهای غیرقابل پیشبینی روبرو میشود و باید بین شرافت حرفهای و نیازهای شخصی خود یکی را انتخاب کند.
فیلم اسید با فضای تاریک و تنشزا، بر تعقیب و گریزهای نفسگیر تمرکز دارد و از همان ابتدا شما را در دنیای خطرناک مواد مخدر و کشمکشهای پلیسی میبرد. صحنههای هیجانانگیز، از جمله تعقیبهای سریع و لحظات پرتنش، باعث میشود که فیلم تا پایان همواره مخاطب را در حالت تعلیق نگه دارد. سهراب در مواجهه با خطرات پیشبینینشده، از خود جسارت و تصمیمگیریهای سختی نشان میدهد که شخصیت او را به عنوان یک قهرمان پیچیده معرفی میکند.
اسید به رغم آنکه در برخی نقاط نتوانسته است معمای پیچیدهای را ارائه دهد، به خوبی در نمایش تعقیب و گریز و صحنههای اکشن موفق عمل کرده است. بازی کامران تفتی در نقش یک پلیس فداکار و واقعگرا، و همچنین کارگردانی بهنود محمدی پور، فیلم را به اثری جذاب برای علاقهمندان به ژانر پلیسی تبدیل کرده است. اگرچه داستان فیلم در برخی مواقع میتواند پیشبینیپذیر باشد، اما فضاسازیهای منحصربهفرد و ساختار پر تنش آن، فیلم را به تجربهای لذتبخش برای مخاطبان علاقهمند به سینمای پلیسی تبدیل کرده است. فیلم اسید پس از اکران در سینماهای ایران توانست توجهات زیادی را جلب کند و بر اساس واکنشهای منتقدان، به عنوان یکی از آثار برجسته پلیسی در سالهای اخیر شناخته شد. این فیلم با وجود محدودیتها و نقایص موجود، به خوبی توانسته از جذابیتهای سینمایی این ژانر بهره ببرد و موقعیت خود را در گیشه تثبیت کند.
فیلم “روز صفر” داستان هیجانانگیز دستگیری عبدالمالک ریگی، سرکرده گروهک تروریستی جندالله، توسط وزارت اطلاعات ایران را روایت میکند. در این فیلم، عملیات پیچیده و پرمخاطرهای که برای دستگیری ریگی انجام شد، از زاویهای پرتنش و درامی جذاب به نمایش درمیآید. در حالی که برخی جزئیات عملیات به دلیل محرمانه بودن آنها در دنیای واقعی ناشناخته است، فیلم با استفاده از تخیل و داستانپردازی جذاب، تنش و هیجان بالایی را در دل تماشاگر ایجاد میکند. داستان از جایی شروع میشود که یک گروه از مأموران اطلاعاتی در حال آمادهسازی یک عملیات بزرگ برای دستگیری ریگی هستند. در این میان، دقایق ابتدایی فیلم با صحنهای نفسگیر از جاسازی بمبها و اسلحهها در دل عروسکها و کتابها آغاز میشود و ریتم تند و هیجانانگیز فیلم تا پایان ادامه مییابد.
فیلم “روز صفر” بهطور کلی از نظر فنی و درام، تجربهای جدید در سینمای ایران به حساب میآید. با استفاده از بودجه کلان و الگوبرداری از فیلمهای هالیوودی، کارگردان سعید ملکان توانست اثری اکشن و پلیسی خلق کند که کمنظیر است. بازیهای برجسته ساعد سهیلی در نقش عبدالمالک ریگی و امیر جدیدی در نقش یک قهرمان عملیات اطلاعاتی، از نقاط قوت فیلم هستند. ریگی که در فیلم لهجهای خاص دارد، در کنار شخصیتپردازی قهرمانانه جدیدی، تصویری از مقاومت و شجاعت را به نمایش میگذارد. از ویژگیهای خاص فیلم میتوان به صحنهپردازی و فضاسازی دقیق در مکانهایی مانند بازار رشت و پاکستان اشاره کرد. این ویژگیها به شدت فضای فیلم را به واقعیت نزدیک میکند. همچنین فیلم از نظر پیام سیاسی، به دور از شعارزدگیهای رایج در سینما، یک اثر ملی و نه مذهبی را به نمایش میگذارد.
اگر به دیدن فیلم های جنگی، بهخصوص فیلم جنگ جهانی علاقه دارید، فیلمهای معرفی شده در این مطلب را از دست ندهید.
فیلم سینمایی دیدن این فیلم جرم است اثری جنجالی و متفاوت در ژانر پلیسی-سیاسی است که ماجرایی پیچیده و پرالتهاب را به تصویر میکشد. داستان درباره جوانی بسیجی است که پس از ضرب و شتم همسر محجبهاش توسط یک شهروند ایرانی-انگلیسی و سقط جنین او، تصمیم میگیرد عدالت را به روش خود اجرا کند. اما وقتی متوجه میشود ضارب از نزدیکان مقامات ردهبالای حکومتی است، ماجرا ابعاد پیچیدهتری پیدا میکند. فیلم در بستر یک گروگانگیری در پایگاه بسیج پیش میرود و تضادها و کشمکشهای بین نیروهای مختلف نظامی و دولتی را به نمایش میگذارد. این اثر، فساد و ناکارآمدی در ساختارهای حاکمیتی را به نقد کشیده و نشان میدهد که چگونه جوانان انقلابی در این وضعیت آشفته قربانی میشوند.
دیدن این فیلم جرم است یکی از آثار جسورانه سینمای ایران است که با رویکردی انتقادی، توانسته تصویری متفاوت از روابط درونسیستمی ارائه دهد. کارگردان با استفاده از نمادها و داستانی جذاب، شرایط آشفته و پرتنش موجود در نهادهای حکومتی را به تصویر کشیده است. این فیلم به دلیل محتوای تند و نقادانه، مدتها با مشکل اکران روبهرو بود و سرانجام بدون ممیزی به نمایش درآمد.
با اینکه فیلم گاهی شعاری به نظر میرسد، شخصیتپردازی قهرمان داستان بهگونهای است که مخاطب با او همذاتپنداری میکند. استفاده از لوکیشنهای واقعی، بازیهای قوی بازیگران و روایت دراماتیک، این فیلم را به اثری ماندگار در ژانر پلیسی-سیاسی تبدیل کرده است. فیلم توانسته در کنار الهامگیری از آثاری چون آژانس شیشهای و قیصر، با طرح مسائلی مانند فساد، نفوذ و اختلافات داخلی، روایتگر داستانی متفاوت باشد که مخاطب را به فکر فرو میبرد.
فیلم تلویزیونی «الف امنیت» یکی از بهترین فیلم های پلیسی امنیتی ایرانی است و داستانی پرهیجان از تلاشهای پلیس برای نجات گروگانها در یک مدرسه پسرانه است. گروهی از گروگانگیران به مدرسه حمله کرده و چندین دانشآموز را به گروگان میگیرند. پلیس امنیت کشور، یگان ویژه و پلیس نوپو به میدان میآیند و تلاش میکنند تا جان دانشآموزان را نجات دهند. فیلم با نمایش تصمیمات و واکنشهای تیمهای مختلف پلیسی، روندی تماشایی از تلاش برای آزادی گروگانها را روایت میکند. در این میان، شخصیتهای مختلف پلیس درگیر شرایطی پیچیده و چالشبرانگیز میشوند که تنش و هیجان را در سرتاسر داستان حفظ میکند.
این فیلم ایرانی پلیسی امنیتی با داشتن درامی فشرده و موقعیتهای خطرناک، توانسته تماشاگران را در موقعیتهای اضطراری و اکشن قرار دهد و داستانی با محوریت امنیت و دلاوری نیروهای پلیس را به نمایش بگذارد. هرچند این فیلم که یکی از فیلم های پلیسی ایرانی یگان ویژه است در سطح یک اثر تلویزیونی با بودجه محدود تولید شد اما توانست به خوبی هیجان و تعلیق را در کنار واقعیتهای اجتماعی قرار دهد و موفقیتهایی در جذب مخاطب پیدا کند.
این فیلم ایرانی پلیسی جدید که در مهرماه ۱۳۹۷ از شبکه سوم سیما پخش شد، با واکنشهای مثبت بسیاری از تماشاگران مواجه گردید. «الف امنیت» به رغم اینکه بازیگران مشهور را در اختیار نداشت، توانست با تکیه بر داستان جذاب و موقعیتهای هیجانانگیز خود توجه مخاطبان سینمای پلیسی ایران را جلب کند.
هرچند از لحاظ بودجه و امکانات در سطح آثار بزرگ سینمایی قرار نداشت، اما توانست به عنوان یک فیلم مستقل تلویزیونی، داستانی جذاب و دیدنی ارائه دهد که نشاندهنده توانمندی سازندگان در خلق تنشهای پلیسی است. این فیلم به نوعی یادآور اهمیت تلاشهای امنیتی و همکاری نیروهای مختلف پلیس در مقابله با تهدیدات اجتماعی است.
اگر در گوشی فیلم میبینید، بهترین گزینه با بهترین صفحه نمایش را از تکنولایف خریداری کنید.
یکی از جذابترین فیلم های ایرانی پلیسی، متری شش و نیم است که داستانی جذاب و پرهیجان در دنیای مبارزه با مواد مخدر را روایت میکند. نیروی انتظامی به دنبال یکی از بزرگترین فروشندگان مواد مخدر به نام ناصر خاکزاد است و فیلم داستان تعقیب و گریز میان او و سرگرد صمد را نشان میدهد. ناصر خاکزاد با بازی نوید محمدزاده که یک شخصیت منفی پیچیده و تأثیرگذار است، درگیر فراری است که برای نجات جان و خانوادهاش انجام میدهد. در این میان، نیروی انتظامی پس از مدتها تلاش موفق میشود تا او را دستگیر کند. اما داستان هنوز به پایان نرسیده و در ادامه، فیلم وارد تحلیل شخصیت ناصر خاکزاد و دلایل گرایش او به دنیای مواد مخدر و قاچاق میشود.
متری شش و نیم با ایجاد تعادل بین اکشن، درام و تحلیل شخصیتها، یکی از بهترین فیلمهای پلیسی ایرانی است که توانست در گیشه موفقیت چشمگیری کسب کند و جوایز بینالمللی زیادی را نیز از آن خود کند. این فیلم با بودجه بالای خود، توانست استانداردهای سینمای پلیسی هالیوود را در سینمای ایران رعایت کند و در عین حال توجه به مسائل اجتماعی و پیچیدگیهای درونی شخصیتها را در دستور کار قرار دهد.
این فیلم از نظر ساختار، شخصیتپردازی و بازیهای برجسته بازیگران نظیر نوید محمدزاده و پیمان معادی تحسینبرانگیز است. متری شش و نیم با اجرای فوقالعاده در سکانسهای تعقیب و گریز و همچنین پرداختن به مسائل اجتماعی همچون مواد مخدر و قاچاق، توانست در میان فیلمهای پلیسی ایرانی بدرخشد. فیلم پس از اکران در ایران و در سطح جهانی، علاوه بر جلب نظر منتقدان، در گیشه نیز موفقیت خوبی به دست آورد. این اثر را میتوان به عنوان یکی از بهترین فیلمهای سینمای ایران در ژانر پلیسی به حساب آورد.
فیلم سینمایی هجوم به کارگردانی شهرام مکری، یکی از آثار منحصربهفرد سینمای ایران است که در ژانر پلیسی سورئال قرار میگیرد. داستان فیلم حول یک قتل در یک استادیوم ورزشی میچرخد. پلیس در تلاش است تا با بازسازی صحنه قتل، سرنخهایی جدید بهدست آورد و مظنون اصلی، علی، در این مسیر به کمک آنها میآید.
هجوم با فرم خاص روایت داستان، در ایجاد فضای معمایی و پیچیدگیهای داستانی، به بیننده این اجازه را میدهد که پس از تماشای فیلم به تحلیل و بررسیهای عمیقتری از آن بپردازد. در این فیلم، روایت قتل تنها نقطه شروع است و فیلم به تدریج به اثر فانتزی و پیچیدهای بدل میشود که برای درک کامل آن باید بارها بازپخش شود. این پیچشهای داستانی به این معناست که فیلم برای مخاطبانی که به دنبال یک قصه ساده و سرراست هستند، ممکن است جذاب نباشد.
هجوم از نظر ساختار و فرم روایی، تحسینهای زیادی را جلب کرده است. این فیلم با خلق یک فضای پلیسی نوآر و سورئال، توانست جایگاه خاصی در سینمای ایران بهدست آورد. کارگردانی شهرام مکری که بهخاطر ابتکاراتش در سینمای ایران شناخته شد، در این فیلم نیز اثری متفاوت و خلاق ارائه داد که مخاطب را درگیر سوالات و پیچیدگیهای داستان میکند. این فیلم ممکن است برای برخی از تماشاگران چالشبرانگیز باشد اما از آن دسته فیلمهایی است که به تدریج ارزشهای خود را آشکار میکند و فیلمی است که برای تحلیل و نقد پس از تماشا نیاز به زمان و تفکر دارد. هجوم یکی از فیلمهایی است که بهخاطر تجربه سینمایی منحصربهفرد خود، در سطح بینالمللی نیز مورد توجه قرار گرفت و توانست به نوعی ژانر پلیسی سورئال را در سینمای ایران مطرح کند.
فیلم آخرین بار کی سحر را دیدی؟ داستانی معمایی و پر از پیچیدگیهای روانی را روایت میکند. سحر، دختری جوان و بلندپرواز، پس از شبی که بیرون از خانه گذرانده است، به خانه بازنمیگردد. نگرانی خانوادهاش آنها را به کلانتری میکشاند، جایی که سرگرد مروی با شنیدن این موضوع تصمیم میگیرد ماجرای ناپدید شدن او را پیگیری کند. همزمان خبر کشته شدن دختری همسن و سال سحر، بر رازآلودگی ماجرا میافزاید.
این فیلم با روایت قطرهچکانی و دقیق، مخاطب را با خود همراه میکند و در دل ماجرای دختران فراری و پیامدهای اجتماعی این موضوع، نگاهی عمیق به قوانین و مجریان آن دارد. داستان نهتنها حول محور گم شدن سحر، بلکه در نقد قانون و طرح پرسشهایی کلیدی درباره توانایی آن در نجات جامعه نیز میچرخد.
آخرین بار کی سحر را دیدی؟ یکی از بهترین تلاشهای سینمای ایران در احیای ژانر پلیسی-معمایی است. این فیلم با استفاده هوشمندانه از نماهای بسته، قدرت بازیگری بازیگرانش را به نمایش میگذارد. فریبرز پورعرب در نقش کارآگاهی ایرانی، شخصیتپردازی عمیق و قابلباوری را ارائه داده که مخاطب میتواند با آن ارتباط برقرار کند. پیامهای اجتماعی فیلم، بهجای فریاد زدن، در تار و پود داستان تنیده شدهاند و آن را از تبدیل شدن به یک اثر شعاری بازمیدارند. این فیلم با موضوع دختران فراری، توانسته داستانی تأثیرگذار و جذاب ارائه دهد که بههیچوجه کلیشهای به نظر نمیرسد.
فیلم آخرین بار کی سحر را دیدی؟ اثری جسورانه در ژانر معمایی است که با روایت داستانی روان و پرکشش، توانسته از سطح آثار معمولی فراتر رود. اجرای فریبرز پورعرب و دیگر بازیگران، بهویژه در لحظات حساس، تحسینبرانگیز است و کارگردانی فرزاد مؤتمن نشان میدهد که او میتواند از طریق جزئیات، مخاطب را به عمق داستان بکشاند. این فیلم، نهتنها در نمایش بحرانهای اجتماعی، بلکه در تحلیل پیامدهای انسانی و قانونی این بحرانها نیز اثری برجسته است و توانسته در ژانر پلیسی-جنایی جایگاهی ویژه برای خود ایجاد کند.
فیلم سینمایی «نگار» داستانی هیجانانگیز و پرتنش از مبارزه یک زن برای یافتن حقیقت و انتقام است. پس از خودکشی پدر نگار (با بازی نگار جواهریان)، او تصمیم میگیرد که بهتنهایی به دنبال قاتل پدرش برود. در این مسیر خطرناک، نگار با گروههای مجرمانه و موانع پیچیدهای روبرو میشود که باید با استفاده از مهارتهای خاص خود به مقابله با آنها بپردازد. فیلم با تلفیق اکشن، جنایی و جنبههای روانشناختی شخصیت، داستانی پر از تنش و پیچیدگیهای درونی را پیش میبرد.
«نگار» یک اثر سینمایی خاص است که میتوان آن را در زمره آثار هالیوودی اکشن کپی شده از نظر تکنیکی دانست، اما با همین ویژگیها، توانسته در سینمای ایران جایگاه منحصر به فردی پیدا کند. در این فیلم، کارگردانی رامبد جوان با استفاده از نماهای پرتحرک و سکانسهای اکشن ناب، فیلمی پرهیجان و دیدنی خلق کرده است که بهویژه برای علاقهمندان به آثار پلیسی و مهیج جذاب خواهد بود.
«نگار» با وجود اینکه نسبت به برخی از آثار مشابه هالیوودی، شباهتهایی دارد، بهواسطه شخصیتپردازی خاص نگار و پرداخت متفاوت به موضوع انتقام و حقیقت، توانسته به فیلمی مستقل و با ویژگیهای خاص تبدیل شود. هرچند شخصیتنگار در برخی بخشها بهطور کامل برای مخاطب واضح نیست و گاهی بهعنوان یک «الهه مرگ» نمایان میشود، اما طراحی صحنه، کارگردانی و سکانسهای اکشن فیلم از نقاط قوت آن به شمار میآید. فیلمبرداری و تدوین نیز با توجه به استانداردهای سینمای ایران، قابلتوجه و حرفهای است. این اثر، علیرغم اینکه ممکن است در برخی جنبهها با انتقاداتی مواجه شود، در مجموع توانسته نظر مثبت بسیاری از تماشاگران را جلب کند و به یکی از فیلمهای خاص و متفاوت در سینمای ایران تبدیل شود.
فیلم سینمایی گناهکاران داستان مرموز و پرتعلیقی از یک جنایت را روایت میکند. پس از کشته شدن دختر جوانی، که دختر سرهنگ فرازمند است، دو کارآگاه پلیس با نامهای سرهنگ تدین و سرگرد روانگر مسئولیت حل پرونده را بر عهده میگیرند. در جریان تحقیقات، بین این دو کارآگاه که رویکردهای متفاوتی در کارشان دارند، تضادهایی شکل میگیرد؛ یکی آرام، منطقی و متفکر (با بازی فرامرز قریبیان) و دیگری تندخو و خشن (با بازی رامبد جوان). فیلم با استفاده از این ترکیب کلیشهای «پلیس خوب و پلیس بد» به سبک خاص خود، به کشف رازهای جنایت و روابط پیچیده بین شخصیتها میپردازد. روند داستان با وجود ریتم کند خود، مخاطب را درگیر گرهگشاییها و غافلگیریهای جذاب میکند.
«گناهکاران» از جمله فیلمهای پلیسی درخشان ایرانی است که توانسته با فیلمنامهای محکم و شخصیتپردازیهای دقیق، تحسین مخاطبان و منتقدان را به خود جلب کند. فیلمنامه این اثر که توسط سام قریبیان نوشته شده، ابتدا برای یک فیلم خارجی طراحی شده بود، اما نسخه ایرانی آن به خوبی توانسته قواعد ژانر پلیسی را با حال و هوای سینمای ایران تطبیق دهد. این فیلمنامه موفق به دریافت جایزه بهترین فیلمنامه از جشنواره لوسرن سوئیس شد و در جشنوارههای بینالمللی دیگری همچون فیلم فجر و جشن حافظ نیز نامزد دریافت جایزه شد.
از دیگر نقاط قوت فیلم، بازیهای برجسته بازیگران است. رامبد جوان برای بازی در نقش سرگرد روانگر، موفق به دریافت تندیس جشنواره فیلم فجر شد. فیلم با ارجاع به آثار مطرح هالیوودی همچون بیخوابی و هفت، ادای دینی به سینمای پلیسی جهانی دارد، اما در عین حال هویت ایرانی خود را حفظ کرده است.
«گناهکاران» با بازتعریف ژانر پلیسی در سینمای ایران، جانی تازه به این سبک مهجور بخشید. این اثر با وجود ریتم ملایم خود، توانسته استانداردهای لازم برای جذب مخاطب را رعایت کند و به یکی از آثار شاخص ژانر پلیسی ایرانی تبدیل شود. نمایش دقیق روابط انسانی و تقابلهای اخلاقی، از جمله ویژگیهای برجسته این فیلم است که آن را به یک اثر ماندگار در سینمای ایران تبدیل کرده است. گناهکاران را میتوان یک تجربه موفق در تلفیق ژانر جنایی-معمایی با مسائل اجتماعی و روانشناختی دانست که یکی از بهترین فیلم های پلیسی ایرانی است.
فیلم سینمایی مخمصه داستانی هیجانانگیز و تعلیقآور در دنیای پلیس و جرم و جنایت را روایت میکند. سروان رضا شمیرانی، با بازی مهدی پاکدل، مأمور پیگیری یک گروه سارق حرفهای به سرکردگی امیر دلاوری است. در این تعقیب و گریز پرتنش، رضا شمیرانی سعی میکند تا این گروه پیچیده را که با نقشههای هوشمندانه و برنامهریزی دقیق اقدام به سرقت میکنند، به دام بیندازد. امیر دلاوری، با بازی مسعود رایگان، یک شخصیت منفی پیچیده و کاریزماتیک است که انگیزههای شخصی و رفتارش، فیلم را به اوج میرساند. مخمصه با تمرکز بر تعلیق و استفاده از تکنیکهای بصری همچون حرکت مداوم دوربین و انتخاب لنزهای مناسب، توانسته اثری قوی و تاثیرگذار در سینمای پلیسی ایران ارائه کند. داستان فیلم از همان ابتدا با ریتمی مناسب آغاز شده و تا پایان، مخاطب را درگیر هیجان و تعلیق نگه میدارد.
مخمصه با ترکیب اکشن، جنایت و تحلیل شخصیتها، توانسته در بین فیلمهای پلیسی ایرانی جایگاه ویژهای پیدا کند. بازی مهدی پاکدل و مسعود رایگان در کنار شهرام حقیقتدوست به عنوان دستیار دلاوری، شخصیتهایی باورپذیر و جذاب خلق کردهاند. فیلم همچنین در ایجاد همذاتپنداری با شخصیتهای منفی، بهویژه امیر دلاوری، عملکرد موفقی داشته و لایههای روانشناختی آنها را به خوبی به تصویر کشیده است. این اثر که در زمان خود دیپلم افتخار بهترین تدوین را از جشنواره بیست و پنجم فیلم فجر کسب کرد، توانست در گیشه نیز موفقیت قابل توجهی به دست آورد. محمدعلی سجادی با این فیلم بار دیگر تبحر خود را در ساخت آثار معمایی و پلیسی به نمایش گذاشت و استانداردهای جدیدی در سینمای پلیسی ایران به وجود آورد.
فیلم سینمایی چه کسی امیر را کشت؟ یکی از متفاوتترین آثار معمایی و اجتماعی سینمای ایران است. داستان این فیلم پیرامون قتل امیر میچرخد، اما آنچه آن را خاص و متفاوت میکند، سبک روایت آن است. روایت فیلم در قالب گفتوگوهایی از اطرافیان امیر پیش میرود که هر یک روایتی متفاوت و گاه متناقض از شخصیت و زندگی او ارائه میدهند. در ابتدا همه از امیر به نیکی یاد میکنند، اما بهتدریج این رویکرد تغییر میکند و شخصیت امیر از زوایای تاریکتری نمایان میشود. فیلم تماماً در قالب مونولوگهایی روایت میشود که شخصیتها رو به دوربین ارائه میدهند، گویی مخاطب در جایگاه بازپرس یا پلیس قرار دارد. این ساختار خلاقانه باعث میشود که تماشاگر خود درگیر معمای قتل شود و به دنبال پاسخ بگردد.
چه کسی امیر را کشت؟ یک فیلم معمایی متفاوت در سینمای ایران است که به کمک فیلمنامهای قوی و گروه بازیگران برجسته مانند خسرو شکیبایی و نیکی کریمی توانسته فضایی پرتعلیق و جذاب خلق کند. انتخاب ستارگان سینما برای ایفای نقش در این فیلم، به آن جلوهای خاص بخشیده و مخاطب را تا پایان همراه نگه میدارد. این فیلم، اگرچه پلیس به معنای سنتی در آن حضور ندارد، اما مخاطب را مستقیماً در جایگاه پلیس قرار میدهد و او را وادار میکند تا از میان روایتهای متناقض، حقیقت را بیابد. همین ساختار منحصربهفرد، چه کسی امیر را کشت؟ را به یکی از ماندگارترین آثار معمایی و پلیسی ایران تبدیل کرده است.
فیلم قتل آنلاین داستانی در فضای پرتنش و رازآلودی را به تصویر میکشد که با محوریت اینترنت و دوستیهای آنلاین روایت میشود. شهاب (با بازی حمید گودرزی) و لیلا (با بازی الناز شاکردوست) در فضای مجازی با یکدیگر آشنا شده و پس از مدتی ازدواج میکنند. اما شب عروسیشان با وقوع قتلی هولناک از میان دوستانشان، به کابوسی بدل میشود. این قتل، آغازگر زنجیرهای از جنایتهاست که تمامی اعضای یک چتروم مشترک را هدف قرار میدهد. در ادامه، سرهنگ سالاری (با بازی جمشید هاشمپور)، یک کارآگاه باتجربه، مسئولیت پرونده را برعهده میگیرد و تلاش میکند تا پرده از راز این قتلهای مرموز بردارد. در فضایی آمیخته با تعلیق و ترس، روابط پیچیده شخصیتها و دلایل وقوع این قتلها فاش میشود.
فیلم قتل آنلاین توانسته با پرداختن به موضوعاتی همچون دوستیهای مجازی و خطرات ناشی از آن، دغدغههای اجتماعی زمان خود را بازتاب دهد. بازی جمشید هاشمپور در نقش سرهنگ سالاری برجسته است و به خوبی نقش یک کارآگاه ایرانی را ایفا کرده است. در مقابل، بازی حمید گودرزی در برخی صحنهها نتوانسته انتظارات مخاطبان را برآورده کند.
فیلم به سبک اسلشر و جنایی ادای احترام میکند، اما از جنبه معمایی، در برخی بخشها ضعیف عمل کرده و نتوانسته به یک اثر قوی در این ژانر تبدیل شود. با این حال، قتل آنلاین به دلیل پیشرو بودن در پرداختن به موضوعاتی نظیر خطرات فضای مجازی، از جمله فیلمهای قابل توجه در ژانر جنایی و ترسناک سینمای ایران است.
فیلم صحنه جرم ورود ممنوع داستانی معمایی و جنایی را روایت میکند که حول ماجرای پنج شریک درگیر در پروژه ساخت یک برج میچرخد. اختلافات این شرکا به مرور شدت میگیرد و سرانجام پای پلیس به ماجرا باز میشود. کارآگاه پارسا (با بازی حمید فرخنژاد)، شخصیتی جدی و دقیق، مسئول رسیدگی به این پرونده پیچیده میشود. او با کمک دستیار پرشور و سرخوش خود، ستوان رضایی (پولاد کیمیایی)، به دنبال کشف حقیقت و حل معمای پشت پرده است.
این فیلم با الهام از قواعد ژانر پلیسی هالیوود، به خوبی رابطه میان کارآگاه و دستیارش را پردازش کرده است؛ یکی جدی و دیگری سبکسر، که یادآور روابط مشابه در فیلمهای موفق خارجی است. داستان فیلم تا دقایق پایانی پر از تعلیق و کشش است، اما پایانبندی ضعیف و حضور شخصیت منفی که محمدرضا شریفینیا آن را ایفا میکند، از نقاط ضعف آن به شمار میرود.
فیلمنامه صحنه جرم ورود ممنوع از پیچیدگی و جذابیت خاصی برخوردار است و توانست به خوبی شخصیتهای اصلی، بهویژه کارآگاه پارسا و دستیارش، را پردازش کند. هرچند حضور برخی شخصیتهای فرعی غیرضروری است، اما این نقص با بازیهای قدرتمند و شخصیتپردازی دقیق دو کاراکتر اصلی جبران شده است.
نورپردازی حرفهای و قاببندیهای خلاقانه، به همراه موسیقی متن اثرگذار آریا عظیمینژاد، تجربهای دیدنی و شنیدنی برای مخاطب ایجاد کرده و به حس تعلیق و هیجان فیلم کمک ویژهای کرده است.
صحنه جرم ورود ممنوع اثری قابلتوجه در ژانر جنایی و پلیسی سینمای ایران است که باوجود برخی ضعفها، توانست استانداردهای خوبی را در این ژانر ارائه دهد. حضور حمید فرخنژاد در نقش کارآگاه و پولاد کیمیایی در نقشی متفاوت از آثار پدرش، از نکات مثبت فیلم است که باعث جلب توجه منتقدان و مخاطبان شده است. این فیلم با وجود نقاط ضعفی در پایانبندی، همچنان یکی از آثار ماندگار در ژانر پلیسی ایران به شمار میرود.
فیلم تیغ و ابریشم فیلم ایرانی پلیسی اکشن و از جمله آثار برجسته دهه شصت در سینمای ایران است که به موضوع قاچاق مواد مخدر و پیامدهای آن میپردازد. داستان فیلم با ورود یک محموله بزرگ مرفین به ایران آغاز میشود که گروهی تروریستی آن را اسکورت میکنند. این محموله نه تنها خطر بزرگی برای مردم دارد، بلکه بمبهایی نیز در آن تعبیه شده است که قدرت تخریبی وحشتناکی دارند.
پلیس با دستگیری زن و مردی که با این شبکه قاچاق در ارتباط هستند، سرنخهایی از نقشه این باند بینالمللی به دست میآورد. در ادامه، فیلم روایتگر تلاشهای پلیس برای مهار این بحران است، اما در دل داستان، به جای پرداختن صرف به اکشن، شخصیتها و دغدغههای اجتماعی مورد توجه قرار میگیرند. در نهایت، در یک رویارویی نفسگیر، راننده تریلی حامل مواد، محموله را به پمپبنزین میکوبد و انفجاری عظیم رخ میدهد که نه تنها محموله، بلکه امید قاچاقچیان را نیز نابود میکند.
تیغ و ابریشم به عنوان یکی از اولین فیلمهای پلیسی پس از انقلاب، نگاه مسعود کیمیایی به مسئله مواد مخدر را در قالب یک توطئه جهانی به تصویر میکشد. هرچند این دیدگاه امروزه کمتر طرفدار دارد، اما در زمان ساخت فیلم، بسیار تأثیرگذار بود. فیلم با سکانس آغازین خود، که از جلوههای ویژه و موسیقی بینظیر گیتی پاشایی بهره میبرد، توقعات بالایی از یک اثر اکشن پلیسی ایجاد میکند.
مسعود کیمیایی در این اثر نیز همچون سایر فیلمهایش، بر شخصیتهای ضدقهرمان تأکید دارد. جمشید هاشمپور با ایفای نقشی بهیادماندنی، یکی از برترین ضدقهرمانهای سینمای ایران را به تصویر کشید. علاوه بر این، موسیقی متن، شخصیتپردازی دقیق و دوبله قوی، به تأثیرگذاری فیلم افزودهاند.
هرچند تیغ و ابریشم به دلیل سانسور، در نسخه نهایی با مشکلاتی مواجه است، اما همچنان میتوان آن را به عنوان یکی از مهمترین آثار پلیسی دهه شصت شناخت. این فیلم به موضوع قاچاق مواد مخدر میپردازد و نگاهی انتقادی به دستان پنهان خارجی دارد که به زعم فیلمساز، برای تخریب جوامع در حال توسعه نقشه میکشند. با وجود ریتم غیرمعمول و روایتهای موازی، تیغ و ابریشم به لطف بازیگران برجسته و کارگردانی مسعود کیمیایی، همچنان جایگاه ویژهای در سینمای ایران دارد و تأثیر آن بر ژانر پلیسی انکارناپذیر است.
در پایان، سینمای پلیسی تلویزیون ایران با آثار متنوع و جذاب خود توانسته است جایگاه ویژهای در دل مخاطبان پیدا کند. فیلمهای پلیسی ایرانی نهتنها در پی ایجاد هیجان و تعلیق هستند، بلکه در بسیاری از موارد به بررسی مسائل اجتماعی، فرهنگی و انسانی نیز میپردازند. این ویژگیها آنها را از دیگر آثار ژانر پلیسی متمایز میکند. فیلمهایی چون متری شش و نیم، صحنه جرم ورود ممنوع و گناهکاران نمونههایی از آثار برجسته این ژانر هستند.
در نهایت، لیست بهترین فیلم های سینمایی پلیسی ایرانی نهتنها سرگرمکننده هستند، بلکه ابزاری برای تفکر و بررسی عمیقتر مسائل اجتماعی و انسانی بهشمار میروند. در حالی که هر کدام از این فیلمها ویژگیها و داستانهای منحصربهفرد خود را دارند، نکتهای که تمامی آنها را به هم پیوند میدهد، تواناییشان در به چالش کشیدن انتظارات مخاطب و ارائهی تصاویری متفاوت از زندگی و مسائل اجتماعی در ایران است. به طور کلی، سینمای پلیسی ایران با همگام شدن با استانداردهای جهانی، توانست در این سالها تجربههای جدید و موفقی را به مخاطبان خود ارائه دهد و بدون شک در آینده نیز شاهد آثار ارزشمند بیشتری در این ژانر خواهیم بود.
بررسی گوشی سامسونگ اس ۲۴ اولترا به همراه تست گیمینگ و کیفیت دوربین ها