این مطلب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید
برای بسیاری، انیمیشن دنیایی از حیوانات زیبا، غولهای بدجنس، قهرمانان CGI و موجودات عجیب و غریب ژاپنی است. دنیایی که توسط تعداد انگشتشماری از استودیوهای بزرگ و نویسندههای گاه به گاه اروپایی اداره میشود که آن را بزرگ کردهاند. اما برای طرفداران انیمیشن هاردکور، این تنها بخشی از داستان است. انیمیشنسازی میتواند شامل انیمیشن های کوتاه برنده اسکار، انیمیشن کوتاه عاشقانه و انیمیشن های کوتاه و آموزنده نیز باشد که ارزش تجربه کردن را خواهد داشت.
زمان و هزینهای که برای تولید کل یک فیلم بلند صرف میشود به این معنی است که بسیاری از معتبرترین، با استعدادترین و تخیلیترین انیماتورهای جهان به سادگی فرصت انجام این کار را ندارند، بنابراین در دنیای فیلم کوتاه است که باید شهرت خود را افزایش دهند و پیشرفت کنند. هنر آنها نتیجه این است که برخی از خندهدارترین، سرگرمکنندهترین و تکنیکیترین فیلمهای انیمیشنی هرگز توسط عموم مردم دیده نشدهاند. در این مقاله ما بهترین انیمیشن های کوتاه را معرفی خواهیم کرد که انیمیشن های کوتاه و آموزنده را نیز شامل میشود.
میکی موس قبل از اینکه به تارهای صوتی دست پیدا کند و تبدیل به بزرگترین نماد فرهنگی روی زمین شود، یک ملوان فروتن بود که در دنیایی زندگی میکرد که در آن همه به طور بیعیب و نقصی نقش ایفا میکردند و همه چیز یک ساز بالقوه موسیقی بود. به دلیل عدم نیاز به دیالوگ یا طرح جذاب داستان این انیمیشن کوتاه از این قرار است که، موسیقی سوت زدن، طبل زدن و ضربه زدن با انگشتان پا چیزی است که «قایق بخار ویلی» را به جلو میبرد (کاملا تعجبآور است چون این اولین کارتونی بود که از صدای کاملاً هماهنگ استفاده میکرد). به این ترتیب بذر کارتونهای موزیکال و قابل احترام دیزنی در این انیمیشن کوتاه کاشته شد.
امروزه «کشتی بخار ویلی» با به تصویر کشیدن حیوان آزاری بیاحساس به نظر میرسد (حیوانات به عنوان آلات موسیقی استفاده میشوند). اما با این وجود این یک اثر پیشگامانه است که لحن همه چیز را از «تام و جری» گرفته تا دیگر انیمیشنهای کوتاه معروف را تعیین کردهاست. این انیمیشن همچنین دلیلی بر معروفیت بعدی والت دیزنی به ما نشان میدهد. چون نشان میدهد شخص والت دیزنی چیزی بیش از یک تاجر متین فیلم Saving Mr. Banks بود و در واقع میتوانست نقاشی بکشد. طراحی این انیمیشن کوتاه نیز توسط خودش انجام شده است.
فهرست انیمیشنهای ترسناک را ببینید
لیست ۳۰ تایی انیمیشن های ترسناک
همهی ما مسئولیتهایی در قبال خود، دیگران و دنیایمان داریم که اگر به آنها بیتوجه باشیم، عواقب بدی به بار میآیند؛ عواقبی که شاید راهی برای جبران باقی نگذارند. شاید انیمیشن کوتاه و تحسینشدهی «دربارهی یک پودینگ» به بهترین شکل، در طی ۹ دقیقه و بدون حتی یک جمله دیالوگ، اهمیت مسئولیتپذیری را به ما نشان میدهد.
رونین، شخصیت اصلی داستان که در دل یک شهر شلوغ به روزمرگی خود مشغول است، تمام تلاش خود را میکند که نسبت به مسئولیتش بیتوجهی کند و همین مسئله، جان دنیایش را بهخطر میاندازد.
روزی که رونین از خرید بازمیگردد، کیسه خرید از دستش میافتد و آرد و تخممرغها، پخش زمین میشوند. با اینکه میتواند خم شود و در عرض چند دقیقه این مشکل را حل کند، تصمیم میگیرد نسبت به آن بیتفاوت باشد و رد شود. روز بعد، موقعی که از آن نقطه رد میشود، رونین متوجه میشود که خرابکاری دیروزش تبدیل به یک پودینگ شده. پودینگی که لحظه به لحظه بزرگتر میشود و دنیایی که پر از آدم خاکستری و بیتفاوت نسبت به خطر قریبالوقوع است، را در برمیگیرد.
کسانی که تری گیلیام را از طریق لایو اکشن او میشناسند، جریان شدیدی از شیطنتهای کارتونی را در فیلمهای او مشاهده میکنند. کسانی که مشارکتهای او را در سیرک پرنده مونتی پایتون دیدهاند، نیازی به قانع شدن برای نبوغ او به عنوان یک انیماتور ندارند. اما از میان کارهای زیادی که او قبل از ترک ایالات متحده به مقصد بریتانیا ساخته بود، «Storytime» اولین و بهترین کار او است. اگرچه شاید طرح این موضوع همه را شوکه کند. برای درک این انیمیشن کوتاه باید عنوان را نادیده بگیرید: آنچه در انیمیشن از نظر داستانی اتفاق میافتد تقریباً دور از اصل نام آن است (اگر به شما بگوییم که فیلم با تعقیب سه مرد خردمند از طریق یک سری کارتهای کریسمس به اوج خود میرسد، ایده آن را خواهید فهمید).
چیزی که «Storytime» را متمایز میکند، رویکرد مدرن آن از جنبه کاردستیسازی انیمیشن است: سبکی بصری که از برشهای متحرک ساخته شده است. طرح هایی که تنها توسط رشتههای جریان آگاهی به هم گره خوردهاند. میاننویسهای خودارجاعی که روایت را قطع میکنند نیز جز همین رویکرد خلاقانه هستند. این انیمیشن برای کسانی که واقعا دوست دارند یک کار خوب و دوستداشتنی ببینند گزینه مناسبی است.
این انیمیشن یک عنوان جز انیمیشن های کوتاه و آموزنده است. داستان آن از این قرار است که زن و شوهری در خانهای زندگی میکنند که روی ریل راه آهن قرار دارد. آنها علیرغم قطعیهای دورهای قطاری که از اتاق نشیمنشان میگذرد، زندگی خانگی آرامی دارند. اما وقتی شوهر – یک جوینده طلا – بر روی دوره شانس خود میافتد، قطار اهمیت شومتری پیدا میکند.
پل دریسن، انیماتور هلندی، متعلق به آن دسته از انیماتورهایی است که به نظر میرسد فقط برای درس دادن به سایر انیماتورها شناخته شدهاند. با توجه به اینکه فیلمهای او چقدر مبتکر و قابل تماشا هستند، یک ظلم بزرگ اگر این کار او را از دست بدهید. دریسن پس از به دست آوردن راه درست کار بر روی پروژههایی مانند Yellow Submarine، فارغالتحصیل پروژههای انفرادی شد، که در آنها هم سبک پویانمایی خندهدار و هم تکنیک داستانسرایی شوخطبانه خود را به کمال رساند. طنز سیاه در اعماق فیلمهای او نهفته است، شاید هیچ جا بیشتر از «خانه روی ریل» این موضوع صادق نباشد، طرحی فوقالعاده شرورانه از رکود اقتصادی که امروزه هم با صدای بلند طنینانداز است.
انیمیشن ده دقیقهای خانه استیک، انیمیشنی درام است که به موضوع خشونت خانگی پرداخته است.
چیزی که مخاطب در ابتدای این انیمیشن کوتاه شاهد است، یک همسر مهربان و عاشق است که دارد برای تولد همسرش، شام تدارک میبیند. همهچیز نرمال و رویایی بهنظر میرسد. اما وقتی زن، که همکارانش با یک تولد ناگهانی غافلگیرش کردهاند دیر به خانه برمیگردد و سورپرایز همسر خراب میشود، لایههای تاریک داستان نمایان میشوند.
انیمیشن کوتاه استیک هاوس، موفق به کسب چندین جایزه شد و یکی از بهترین فیلمهای کوتاه ۲۰۲۲ بوده است.
یک پیرمرد تنها ناخواسته موجودی به شکل گربه پیدا میکند که یک روز به محل زندگی او میرسد و ثابت میکند به همان اندازه که زیبا است مخرب نیز هست. این فیلم با الهام از آهنگ محبوبی به همین نام، که به عنوان یک ریفرین تمسخرآمیز در موسیقی متن عمل میکند، حس طنز شیطانی خود را تا پایان پیچش داستان حفظ میکند.
The Cat Came Back ممکن است زمینه جدیدی را ایجاد نکرده باشد، اما با زمان بندی عالی در دنیای انیمیشنهای کوتاه ظاهر شد. همانطور که از فیلمی بر اساس یک آهنگ انتظار دارید، بیشتر طنز داستان استفاده از موسیقی را هدف گرفته است. از اولین صحنه پیرمرد در حال نواختن، میتوان این موضوع را به خوبی درک کرد. برای کسانی که با دیدن حیوانات پاک و چشم نواز دیزنی خودخوری میکنند، ستاره گربه سان فیلم یک پادزهر عالی ارائه میدهد. چون نشان میدهد این موجودات زیبا میتوانند شرور هم باشند
چهارمین فیلم کوتاه پیکسار، یک طرح کمدی الهام گرفته از چاک جونز درباره یک آدم برفی است که سعی میکند از کره خود رها شود و به پری دریایی جذابی که در همسایگی زندگی میکند، برسد. این فیلم که برای مخاطبان جوان بسیار نامناسب تلقی میشد، متعاقباً در نسخهای سانسور شده نیز برای کودکان منتشر شد. در واقع این انیمیشن جز انیمیشن کوتاه عاشقانه است.
«Knick Knack» در زمانی که Pixar هنوز یک شرکت سختافزار رایانه بود، ساخته شد. شاید به نظر یادگاری از دوران گذشته باشد اما واقعا ارزش دیدن دارد. با این حال، برای ایجاد انیمیشن کامپیوتری به عنوان یک شکل هنری مشروع، کارهای زیادی بعد از این انیمیشن توسط این شرکت انجام شد. در آن زمان، این فیلم کوتاه جذاب توجه زیادی را به خود جلب کرد و یکی از منتقدان را برانگیخت تا کارگردان جان لستر را «نزدیکترین چیزی به خدا که تا به حال جامعه تصاویر الکترونیکی به خود دیده است» معرفی کند. اکنون که مهارت فنی این انیمیشن در دنیای انیمیشنهای مدرن محو شده، چیزی که بیننده را به خود جلب میکند جذابیت قدیمی فیلم است: طنز «تام و جریوار»، دایره ای کوچک شده به سبک لونی تونز در پایان و موسیقی بابی مک فرین از جمله ویژگیهای عالی انیمیشن است.
انیمیشن قورباغه سامورایی، داستان سادهای از یک قورباغهی سامورایی را دنبال میکند که در سالهای پایانی عمرش، دوست دارد در صلح و آرامش زندگی کند؛ اما خیلی اتفاقی، مجبور میشود از بچه لاکپشتی که مادرش به دست کلاغها خورده شده مراقبت کند. این انیمیشن ژاپنی اقتباسی از یک مانگا است و گفته شده که قرار است ادامه هم داشته باشد.
انیمیشن کوتاه تحسین شدهی «مدار» به این سوال میپردازد که آیا همه چیز در دنیای ما به همدیگر وصل و مرتبط هستند یا نه؟
هر دین و مذهبی داشته باشیم، نمیتوانیم به مدار زندگی یا چرخش آن بیتوجه باشیم. کرهی زمین میچرخد، فصول تغییر میکنند، برگها میریزند و درختها شلوفه میدهند. میتوان گفت که شاید همهچیز واقعا با بندی نامرئی به هم وصلند.
در این داستان ۹ دقیقهای، شاهد زندگی ساده و عادی شهروندان هستیم. شنا میکنند، میوه جمع میکنند، ماهی پرورش میدهند و … . داستان در ظاهر ساده بهنظر میرسد تماشایش نه تنها لذتبخش است، بلکه مخاطب را طوری جذب میکند که برای بار دوم و سوم هم تماشایش کند.
«Bob’s Birthday» شاید خندهدارترین کارتونی باشد که هرگز شناخته نشده است. باب دندانپزشکی است با زندگی پر از غم و اندوه و همسری بداخلاق که بی سر و صدا یک جشن غافلگیرکننده برای تولد ۴۰ سالگی خود ترتیب داده است. همه چیز به طرز وحشتناکی اشتباه پیش میرود، اگرچه باب هرگز متوجه نمیشود. این انیمیشن آنقدر خوب بود که برنده اسکار شد و یک سریال تلویزیونی چهار فصل عالی را راه اندازی کرد، با این وجود این فیلم کمتر دیده شد. سبک انیمیشن ساده احتمالاً با این موضوع ارتباط دارد، مخاطب بزرگسال هدف فیلم ممکن است در پذیرش اینکه چیزی شبیه به این میتواند چنین کمدی مشاهدهای خوبی را به نمایش بگذارد مشکل داشته باشد. این کارتون زیبا جز انیمیشن های کوتاه برنده اسکار را حتما تماشا کنید و لذت ببرید.
این انیمیشن زیبا را احتمالا همه ما یک بار در تلوزیون مشاهده کردهایم. داستانی از جنایت و مجازات، نبوغ و جنون، سگ و الماس، پنیر و کراکر، The Wrong Trousers بدون شک اوج خروجی استودیو آردمن است و اوج در واقع ارتفاع بسیار بالایی است. این انیمیشن کوتاه اندازه کارهای چارلی چاپلین مبتکرانه، به خشکی آثار باستر کیتون، وحشی مانند پیتونها، دنج مانند ماپتها و هیجان انگیز مانند ایندیانا جونز است. این انیمیشن ۳۰ دقیقه شادی خالص و بدون تبصره برای شما پدید میآورد.
تمام موارد ذکر شده در بالا «The Wrong Trousers» اولین برنده اسکار آردمن یا حتی اولین داستان والاس و گرومیت نبود. اما در این اثر هنری، همه قطعات در جای خود قرار گرفتند و یک اثر هنری عامه پسند خلق کردند که برای همه مقاصد، عالی است. و این داستان باید ارزش جشن گرفتن را داشته باشد. بنابراین جز انیمیشن های کوتاه برنده اسکار است.
«بانوی پیر و کبوترها» چیزهای زیادی برای گفتن دارد: یک داستان سبک، ادای احترامی به پانتومیم سبک ژاک تاتی و یادآوری اینکه فرانسویها میتوانند مانند تاریکترین طرح «همیشه سانیین فیلادلفیا» طنز داشته باشند. یک پلیس گرسنه لباس کبوتر می پوشد تا یک خانم مسن را فریب دهد تا به او غذا بدهد. به طور قابل پیش بینی، همه چیز به اشتباه و بسیار بسیار عجیب پیش میرود.
سیلوین شومه، فیلمساز فرانسوی، در این اولین نمایش غم انگیز ۲۲ دقیقهای خود، تمام نکاتی را که در فیلمهای بلندش تکرار میشود، از فیلم سهقلوهای بلویل که نامزد اسکار شده تا تجربهی لایو اکشن اخیر آتیلا مارسل، بیان کرده است. زیبایی کاریکاتوری این انیماتور فرانسوی و همچنین شوخ طبعی سورئال و وسواس کنجکاو گونه او نسبت به افراد چاق، قابل تحسین است. مانند تمام آثار شومت، داستانها چندان پایدار نیستند، اما برای فیلمی که ایدههای بیشتری نسبت به جلسه طوفان فکری با توماس ادیسون دارد، بهترین است.
اتوبوس شب یک انیمیشن دو بعدی ۲۰ دقیقهای از کشور تایوان است که در سبک جنایی و مهیج ساخته شده. در طی این فیلم، احساسات مختلفی را تجربه خواهید کرد؛ همانطور که خود کارگردان خواسته است.
داستان از جایی شروع میشود که چند مسافر؛ دو کارگر، یک زن ثروتمند، یک تاجر و همسر باردارش، سوار اتوبوسی شبانه میشوند تا به خلیج بروند. کمی بعد از حرکت اتوبوس، زن ثروتمند که خواب بوده، بیدار میشود و متوجه میشود که گردنبندش گم شده و در صدد پیدا کردن دزد در اتوبوس برمیآید.
در ادامهی داستان، ماجراهایی ترسناک، مهیج وحتی خندهدار پیش میآید که احساسات مختلفی را در مخاطب به غلیان درآورد.
«Mt. Head» یک روال سنتی راکوگوی ژاپنی (استندآپ کمدی) را به طنزی عجیب از علاقه ژاپن معاصر به زباله و بازیافت اقتباس میکند: یک بخیل پیر هسته گیلاسی را میخورد، سپس متوجه میشود که یک درختچه کوچک بالای سرش جوانه زده است. از آنجا همه چیز خیلی عجیبتر میشود.
هر کسی که «انیمه» را به معنای رباتها و دختران مدرسهای بداند، از فیلمهای کوجی یامامورا شگفتزده میشود. با اجتناب از ظاهر صاف اکثر انیمیشنهای ژاپنی به نفع سبکی در عین حال خشنتر و ظریفتر، او به حساسیتهای بصری مربوط به قبل از فرهنگ مانگا مدرن بازمیگردد. «Mt. Head » یک تلفیق کامل از سنت و ویژگی خاص است: صداپیشگی راکوگو روایتی را به تصویر میکشد که بین تمهیدات فرهنگی ژاپنی – جشن شکوفههای گیلاس، پرچم ملی – به صورت پرشور میپیچد.
همانطور که از عنوان آن پیداست، این انیمیشن تلاش نویسنده، کارگردان، انیماتور نابغه هرتزفلد است که در عرض ۱۲ دقیقه دقیقاً در جهان ما میگذرد. نتیجهگیریهای او ممکن است مبهم باشد. زندگی، مرگ، زوال، شایعات، بیگانگان، ژنتیک، جنون و وسعت خلقت همه ویژگیهای این انیمیشن هستند اما فرار از این احساس که هرتسفلد چیزی را میداند که ما نمیدانیم سخت است.
این موضوع ثابت میکند که در انیمیشن، به معنای واقعی کلمه هر چیزی ممکن است: به غیر از تعداد انگشت شماری از صداها (و یک موسیقی متن کلاسیک پیروزمندانه)، انیمیشن معنای زندگی به طور کامل توسط یک مرد بدون استفاده از رایانه ساخته شده است. با این حال این انیمیشن فیلمی است که مکان و زمان را در بر میگیرد، در اعماق ماهیت هستی میکاود و هم حقایق وحشتناک و هم زیبایی تقریباً وصف ناپذیری دارد. اکران اولین فیلم بلند کارگردان، روز بسیار زیبایی برای او بود، یک منتقد هرتسفلد را با ترنس مالیک و استنلی کوبریک مقایسه کرد، ارجاعاتی که کاملا به حق است.
در ظاهر، این انیمیشن فیلمی است در مورد ابری از بچه قورباغهها که به دنبال قورباغه مادر خود میگردند و در راه با گروه رنگارنگ موجودات آبزی مواجه میشوند. جای تعجب نیست، آن هم با توجه به اینکه در چین مائو تولید شده، به عنوان یک درس در مورد فضایل همکاری مدنی و حمایت از دولت شناخته شود. بنابراین جز انیمیشن های کوتاه و آموزنده است.
شاید بیش از هر فیلم دیگری در این فهرست، «مادر کجاست؟» محصول زمان و مکان خود است: صدای زن به طرز عجیب و غریب و آژیت پروپ شفاف نشان دهنده بدترین گرایشات هنر مائوئیست است، خطی که بیشتر قصد دارد تا مفاهیمی اخلاقی را القا کند. با این حال، به لطف درک محکم ته وی از سنتهای هنری چین (به ویژه تکنیک آبرنگ نقاش چی بایشی)، فیلم موفق میشود از زمینه سیاسی خود فراتر رود. بنابراین پیش زمینه داستانی را فراموش کنید و این انیمیشن نفیس را تحسین کنید. این انیمیشن با این تصور که رژیم مائو ناقوس مرگ هنر بزرگ را به صدا درآورده، در تضاد است.
انیمیشن های برتر سال گذشته:
بهترین انیمیشن های 2021
انیمیشن «دست»، آخرین و بزرگترین اثر انیماتور اهل چک، یری ترنکا است. داستان این انیمیشن سرکوب دولتی هنرمندان به معنای واقعی کلمه را نشان میدهد. در این داستان دولت بهعنوان یک دست غولپیکر در حال آزار و اذیت بیوقفه یک مجسمهساز بدبخت به تصویر کشیده شده است. ترنکا به دلیل تأثیر بسیار زیادش بر انیمیشن شوروی، «والت دیزنی اروپای شرقی» نامیده میشود. شباهتها به همین جا ختم میشود. بعید است که دیزنی مجبور شده باشد از سانسورهای مخرب دولتی طفره رود اما تأثیر ترنکا بر نسلهای انیماتور از جمله یان شوانکماجر، که طنز و استفاده از عروسکهای خیمه شب بازی را به وضوح مدیون اسلافش است، قابل انکار نیست. «دست» نشاندهنده انیمیشن در بازیگوشترین و فیلمسازی در تلخترین حالت آن است.
تغییرات اقلیمی، موضوعی بسیار جدی و تهدیدکننده است و سازندگان این انیمیشن، سعی کردند با ساخت این فیلم کوتاه ۱۰ دقیقهای، توجه مخاطبین را به این موضوع بیش از پیش جلب کنند.
فیلم Wade در هندوستان آینده، شهر کلکته میگذرد. تغییرات اقلیمی، باعث بالا آمدن سطح آب شده و تهدیدی برای بشریت به شمار میآید. خیلی از شهروندان شهر را خالی کردهاند و به جاهای دیگر رفتهاند اما باز هم افرادی در شهر هستند و سعی میکنند زندگی خود را پیش ببرند. اما وقتی ببرهای گرسنه به شهر حمله میکند، دیگر نمیتوان زندگی کرد.
تغییرات اقلیمی تاثیرات وحشتناکی بر زندگی میگذراند که اگر فکری به حالشان نشود، دیر یا زود خطرات زیادی برایمان رقم میزنند. شاید این انیمیشن، تلنگری باشد برای بیخیالان.
«خیابان» – اقتباسی از داستان کوتاه مردخای ریشلر – از خط ابتدایی پرمعنا است. این انیمیشن به عنوان مطالعهای آرام درباره مرگ در یک جامعه نزدیک به هم یهودیان کانادا آشکار میشود. این تراژدی با واکنشهای جالب بچهها و مقدار زیادی شوخطبعی کاهش مییابد. مادر بامبی تنها مرگ در انیمیشن نیست و شاهکار کارولین لیف با رویارویی با این غم انگیزترین سوژهها با شوخ طبعی و صمیمیت، یادآوری دیگری است که انیمیشن میتواند با تمام پختگی اکشن زنده به مضامین جدی بپردازد. همراه با «پیرمرد و دریا» اثر الکساندر پتروف، این داستان همچنین نمونهای عالی از تکنیک پیچیده رنگ آمیزی روی شیشه، و تمرینی شگفتانگیز در رنگ آمیزی است. تمام رنگهای قهوهای، همراه با پخش عجیب رنگ نارنجی بسیار شگفتآور است. اگر دوست دارید عنوان دیگری را از هیئت ملی فیلم کانادا انتخاب کنید، نگران نباشید که فیلمهای آن بازهم در این فهرست قرار دارند.
یوری نورشتاین، فیلمساز روسی، با بازگشت به موضوع مورد علاقهاش که چگونه خاطرات خود را تجربه میکنیم، به ویژه خاطرات دوران کودکی، رویدادهای گذشته خود را در یک کلاژ زندگی نامهای امپرسیونیستی به هم پیوند میدهد. ما شاهد شروع جنگ و سوء استفاده از پدر الکلی نورشتاین هستیم، در حالی که فصلهای دیگر تفسیر مستقیم را به چالش میکشند.
این انیمیشن یک کلیشه پایدار از انیمیشن شوروی به صورت انتزاعی و به طرز خشمگینی مبهم را به تصویر میکشد. در اولین تماشای فیلم، «داستان قصهها» چیزی برای رفع این موضوع انجام نمیدهد. فیلم نورشتاین، که بیش از هر چیز به ساختار حافظه مربوط میشود، از نظر روایی ناهماهنگ و آغشته به نمادگرایی است. با این حال، مضامین جهانی آن تضمین میکند که هر کسی که آن را تماشا میکند، تاثیر عمیقی را برمیانگیزد: این انیمیشن فیلمی است که در نظرسنجیهای بیشماری در صدر قرار گرفته است و الهام بخش کارشناس انیمیشن بریتانیایی کلر کیتسون شد تا زبان روسی را بیاموزد تا بتواند کتابی درباره آن بنویسد. این انیمیشن یک اثر گیجکننده و بسیار زیبا است که متأسفانه هنوز در انتظار ادامهی کار است (نورشتاین که اکنون در دهه هفتاد زندگیاش است و یک کمالگرا بدنام است، از سال ۱۹۸۱ روی اقتباسی از «پالتو» گوگول کار میکند).
انیمیشن ۵ سال پس از جنگ، فیلمی ۱۷ دقیقهای دربارهی عواقب جنگ است. عواقبی که در مخیلهمان نمیگنجد ممکن است به جنگ ربط داشته باشد.
داستان این فیلم، کاملا مستند میباشد و کارگردان با الهام از پسرعمویش این داستان را ساخته.
تیم، پسرک یهودی-مسلمانِ عراقی- فرانسوی، دچار بحران هویت شده است. او از پدری عرب که در واقع پناهدهی جنگزده بوده، و مادری یهودی در فرانسه متولد شده است. بدون پدر بزرگ شده و مانند خیلی از همسنوسالانش، به قهرمانهای داستانها عشق میورزد و سعی دارد جای خود را در دنیا باز کند. اما بهطور قطع، چالشهایی که یک کودک دورگه با آنها دستوپنجه نرم میکند، فراتر از دیگر کودکان است.
«سگ سیاه» داستان یک سگ شکاری مرموز را روایت میکند که دختری را در سفری رویایی برای کشف عجایب راهنمایی میکند. این انیمیشن تا حدی تمرینی در ارجاعات اساطیری و نمادگرایی مذهبی است. با این حال، یک اعتقاد معنوی عمیقاً شخصی را نیز به شما القا میکند.
زمانی بود که کانال ۴ تلویزیون بریتانیا مملو از برنامههای واقعیت غمانگیز بود، و در این زمان انیمیشنهای بریتانیایی جزو بهترینهای دنیا بود. De Vere نماینده هر دو این روند بود. «سگ سیاه» به سفارش این کانال، همه چیزهایی را که آثار برجسته او را متمایز میکند، گرد هم میآورد: پرسشهای عمیق وجودی، لمس سوررئالیستی ماهرانه و اخلاق کاری خیرهکننده (او این فیلم ۱۹ دقیقهای را تقریباً به تنهایی و با دسترسی کم به تجهیزات حرفهای ساخته، در حالی که از مادر سالخورده خود مراقبت میکرپ). این کار او را به عنوان بهترین نویسنده زن و انیماتور زن در بریتانیا معرفی کرد. تقدیری که از زمان درگذشت او در سال ۲۰۰۱ کم و بیش بدون مناقشه باقی مانده است.
معرفی سایت های پخش زنده فوتبال با گزارش انگلیسی:
بهترین سایت برای دیدن فوتبال
اقتباسی از داستان کوتاه ژان جیونو، ((مردی که درخت کاشت)) داستان تلاش یک چوپان تنها را برای احیای یک دره متروک در آلپ به تنهایی بازگو میکند. تمثیل ساده میل انسان به جاودانگی در سبک امپرسیونیستی امضای فردریک بک روایت میشود که در آن صحنههای متوالی به جای ویرایش مرسوم به یکدیگر تبدیل میشوند.
هنگامی که ایسائو تاکاهاتا (قبر کرم شب تاب) آخرین فیلم خود را در دسامبر ۲۰۱۳ به پایان رساند، اولین اقدام او نمایش آن برای Back بود و روزها بعد استاد کانادایی درگذشت. این حکایت نشان میدهد که جامعه انیمیشن برای او احترام زیادی قائل بود. «مردی که درخت کاشت» شاهکار اوست، یک نظرسنجی پس از اکران باعث شد، جوایز زیادی (از جمله اسکار) را دریافت کند. همانطور که روح چوپان در جنگل زندگی میکند، شهرت بک با این لطیفترین فیلمها مهر و موم شده است.
مورچهها با یکدیگر همکاری میکنند در حالی که انسانها دروغ میگویند، دعوا میکنند و دزدی میکنند. این پیام زیربنایی شاهکار انسان دوست مارک بیکر است که اتفاقات دهکدهای منزوی در انگلستان را روایت میکند. دو روستایی سعی در انجام یک رابطه دارند، اما از دخالت همسایههای فضول خود ناامید میشوند. سوء ظن به دعوا و در نهایت قتل تبدیل میشود. «دهکده» بهعنوان نمونهای از انیمیشنهای بریتانیایی در دوران طلایی دهه ۹۰ شناخته میشود و فهمیدن دلیل آن کار سختی نیست. این انیمیشن دارای خندهدارترین و حیلهگرترین تفسیر اجتماعی است. در پس زمینه تغییر ناپذیر کلیسای روستا، شخصیتها درگیر انواع رفتارهای گناه آلود، از دزدی تا زنا میشوند. حتی نایب هم مست است. چیدمان محصور دهکده، نیز توسط بیکر بر اساس طرح تئاتر گلوب، آن را خفهتر میکند. این فیلم هرگز طنز خود را کاهش نمیدهد. احتمالا این انیمیشن را میتوان جز انیمیشن کوتاه عاشقانه دستهبندی کرد.
دیکتاتورها میخواهند تصمیم بگیرند که شما چه بپوشید، چه ببینید، چه بشنوید، و به چه چیزهایی فکر کنید. شاید فکر کنید دیکتاتورها دیگر وجود ندارند، اما هنوز هم نقاطی در دنیا هستند که اسیر دست دیکتاتورها هستند. انیمیشن کوتاه و خوشساخت فرانسوی The soloists هم به همین موضوع پرداخته است.
سه خواهر و سگشان در روستایی زندگی میکنند که قوانین مسخرهای برایش وضع شده است. آنها قرار است در فستیوالی پاییزی اجرا داشته باشند اما اتفاقی ناگهانی و غیرمنتظره، همهی برنامههایشان را بهم میریزد.
اگر گاهی «پیرمرد و دریا» شبیه نسخهای متحرک از آن مستندهای کمهزینه طبیعت است که قبلاً در سینماهای آیمکس نمایش میدادند، تا حدودی به این دلیل است که این فیلم یک فیلم آیمکس است. اولین انیمیشنی که در صفحه بزرگ نمایش داده میشود. در حقیقت این فیلم که به عنوان نمایشی برای فناوری جدید در آن زمان در نظر گرفته شده است، داستان بسیار دوست داشتنی همینگوی را بسیار جالب روایت میکند. در جاهایی با schmaltz هم مرز است و صداگذاری مانند دیوارهای کابین پیرمرد چوبی است.
انیمیشن خیره کننده است، به همین سادگی. الکساندر پتروف، انیماتور روسی، یکی از معدود هنرمندانی است که بر تکنیک نقاشی روی شیشه تسلط یافته است (همچنین به «خیابان» اثر کارولین لیف مراجعه کنید) و در اینجا او آن را با پتانسیل بیانی کامل خود، به طور متناوب بین پرترههای حیوانات واقع گرایانه و رویای امپرسیونیستی به کار میگیرد. سکانسهایی با مهارت از کشتی یکی از زیباترین سکانسها در تمام انیمیشنها است.
شاید علاقهمند باشید:
بازی های آنلاین دو نفره
یک مرگ تصادفی یک بحران وجودی آرام را در میان شهروندان یک کلانشهر بینام در این کاوش زیبا از بیگانگی شهری ایجاد میکند. به نوعی، این واقعیت که همه یک حیوان هستند، آن را بسیار تحسین برانگیزتر میکند.
“When the Day Breaks” تصویری از شگفتیهایی است که با استفاده از تکنیکهای نوآورانه برای ایجاد یک زیبایی شناسی یکپارچه با سیستم به وجود میآید. دو نفر کانادایی آماندا فوربیس و وندی تیلبی با کشیدن خطوط مستقیم به دنبال ظاهر بافتداری برای شخصیتها هستند. این انیمیشن یک سبک ملایم را کاملاً خلاقانه میکند. با این حال، چیزی بیشتر از جلوههای بصری جذاب در فیلم برای تحسین وجود دارد. این انیمیشن همچنین مراقبهای در مورد کنایه از شهر مدرن است، جایی که همه به هم متصل هستند اما هیچ کس با یکدیگر صحبت نمیکند. موضوعی که به سختی برای یک انیمیشن کوتاه معمولی است. شخصیتها به غیر از اجرای خوب تصنیفهای دهه ۱۹۳۰ صحبت نمیکنند. با این وجود، نماهای صندلیهای خالی و قطارهای نیمه شب حرف زیادی برای گفتن دارند.
فیلم کوتاه برنده اسکار مایکل دودوک دی ویت از یک پالت تک رنگ و هشت دقیقه بدون دیالوگ برای روایت داستانی استفاده میکند که میتواند یک فیلم بلند را پر کند. یک پدر و دختر خردسالش با هم در میان آپارتمان هلندی دوچرخه سواری میکنند، قبل از اینکه ناگهان در کنار دریا خداحافظی کنند و به دوردستها پارو بزند و دیگر برنگردد. با این حال، همانطور که دختر بزرگ میشود و در نهایت به سن پیری میرسد، به امید اینکه دوباره او را ببیند، همچنان به جایی که از هم جدا شده بودند باز میگردد.
دستاورد اصلی فیلم این است که یک عمر حسرت را با استفاده از یک داستان چرخهای ساده و تاثیرگذار منتقل کند. بازدیدهای دختر از ساحل بارها و بارها مانند چرخش چرخهای او و والس موسیقی اتفاق میافتد. دههها میگذرد. با این حال – همانطور که پایان مبهم نشان میدهد – زمان به دور کامل میرسد و مرگ یک پایان نیست. تأثیر نقاشی ژاپنی بر روی قلم موی دودوک دی ویت غیرقابل انکار است. (مایکل دودوک دی ویت پدر نویسنده است.)
این فیلم کوتاه، داستانی کودکانه با الهام از دوران کودکی سازندهی آن است. تصویرسازی انیمیشن بهقدری زنده و جذاب است که مخاطب در تمام ۱۰ دقیقهی آن، چشم از مانیتور برنمیدارد.
در داستان، شاهد پسربچهای هستیم که قرار است تعطیلات را در مزرعهی پدربزرگ بگذارند. اما رقیب او، یعنی پسرعمویش هم در آنجاست. کدام یک میتوانند دل پدربزرگ، این مرد عبوس را به دست بیاورند؟
احتمالا ماجراهایی که بین این دو پسربچه میبینیم، چیزهاییست که خودمان هم در کودکی با آنها مواجه بودهایم. پس این داستان، میتواند مانند گریزی کوتاه مدت به کودکیمان باشد.
فیلمی که در آن متا با جریان اصلی ملاقات میکند، “Duck Amuck” یکی از تنها دو ورودی لیست ما است که در واقع در مورد انیمیشن هستند (به La Linea 1 نیز مراجعه کنید). این فیلم با دافی داک با لباس تفنگدار آغاز میشود و صحنهای را در مقابل پسزمینهای افسانهای بازی میکند. ناگهان این منظره به طور غیرقابل توضیحی ناپدید می شود و دافی را در یک رشته درگیری با کسی مانند خود انیماتور فرو میبرد. دافی بیش از شش دقیقه سورئال پاک میشود، دوباره ترسیم میشود، از میان انواع مناظر نامتجانس کشیده میشود و در یک نقطه توسط لبههای کادر مورد حمله فیزیکی قرار میگیرد.
نبوغ استادانه برادران وارنر، چاک جونز، این بود که پرسشهایی در مورد رابطه بین سینما و «واقعیت» که معمولاً متعلق به نظریهپردازان ریشهدار است در یک فیلم کوتاه سرگرمکننده با یکی از محبوبترین شخصیتهای استودیو مطرح کند. اثبات این که سینمای تجربی نباید خسته کننده باشد در این انیمیشن موج میزند.
مشکل لود نشدن سیم را در گوشی چطور حل کنیم؟
چرا سیم کارت بالا نمیاد
La Linea 1 که در ابتدا، در یک نوآوری جسورانه در روابط عمومی، به عنوان تبلیغی برای ظروف آشپزخانه Lagostina ساخته شد، طرح داستان یک شخصیت انساننمای گیج را در حالی که در امتداد یک خط مستقیم راه میرود، دنبال میکند. خود شخصیت نیز بخشی از این خط است. وقتی با موانعی روبرو میشود، انیماتور را صدا میزند که به سرعت با مداد غولپیکرش مداخله کند. این فیلم موفقیت آمیز بود و یک سریال طولانی را نیز به برای گروه تولید به همراه آورد.
ممکن است زمان انیمیشن زیاد به نظر نرسد، اما «La Linea 1» تخیل و طنز بیشتری را در زمان اجرای ناچیز خود نسبت به بسیاری از فیلمهای بلند دو ساعته دارد. مانند «Duck Amuck»، این فیلم به شیوهای سرگرمکننده توجه را به ساخت خود جلب میکند و مانند تلاقی آگاهانه بین یک قطعه از هنر پاپ و یک قسمت از پینگو (که شخصیت اصلی آن توسط همان بازیگر صداپیشگی میشد) پیش میرود. اگر این انیمیشن را دوست دارید، ۸۹ قسمت دیگر در از آن وجود دارد.
کاغذ خط دار روی میز قرار دارد. در سرتاسر سطح آن، طرحهایی با الهام از شعر اندرو مارول به نام «آهنگ موور» زنده میشوند. در ابتدا قرار بود این داستان توسط یک راوی خوانده شود، اما دانینگ از صداپیشگی پس از تولید صرف نظر کرد. قبل از اینکه دانینگ برای کارگردانی فیلم سهگانه «زیردریایی زرد» از سوی بیتلز استخدام شود، بازیگر بزرگی در صحنه انیمیشن آوانگارد بود. خوشبختانه، فرارهای پرهزینه او هیچ کمکی به اصلاح وضعیت تجربی او نکرد. این انیمیشن کوتاه دوستداشتنی، امروزه به ندرت دیده میشود، اما در زمان خود پیشگامانه است. دانینگ شعر مارول در مورد یک ماشین چمن زن عاشق را با گرافیکی ساده و تقریباً انتزاعی ترجمه میکند و ما را با استخوانهای خالی هنر انیماتور باقی میگذارد: خطوط مدادی که روی کاغذ میخزند. اثر مزمزه کننده است.
یان شوانک ماجر گفت: من علاقهمندم به اشیاء روزمره، زندگی بدهم. در «ابعاد گفتگو»، اشیاء مذکور شامل خط کش، کتاب، انگشتانه، مسواک و تختههای گوشت ناشناس است. انیماتور سوررئالیست چک از داستانسرایی متعارف به نفع سه طرح پرشکوه و دلهرهآمیز که به بررسی مادیات محض اشیاء روزمره تا جلوههای کمیک میپردازد، چه با شکل دادن به مجسمههای شکننده آرسیمبولدو یا جایگزین کردن آنها به جای کلمات در دهان سرهای سفالی هیولا، اجتناب میکند.
جدای از تکنیک مجازی، فیلمهای شوانک ماجر بهخاطر شیوهای که ابزارهای غیر توهینآمیز را با حس کابوسآمیز آغشته میکند، قابل توجه هستند و این یعنی «انیمیشن» به معنای واقعی کلمه. «ابعاد دیالوگ» مسلماً گویاترین آنها است. تری گیلیام با این موضوع موافق است و از آن به عنوان یکی از انیمیشنهای مورد علاقه خود در تمام دوران یاد کرده است. وقتی این انیمیشن را دیدید، دیگر هیچ شیئی کسل کننده به نظر نمیرسد.
داستان این انیمیشن دیدگاه اول شخص یک بچه جوان را نشان میدهد که متوجه میشود میتواند به طور جدی از بالا بپرد. او شروع به جست و خیز در اطراف محله خود میکند، اما دیری نگذشت که او یک تور جهانی را آغاز کرد، شاهد صنعتی شدن و جنگها در نوسان کامل بود، قبل از اینکه به معنای واقعی کلمه به جهنم برود و برگردد.
اوسامو تزوکا که در زادگاهش ژاپن محبوب است اما در جاهای دیگر تحت الشعاع استودیو گیبلی قرار گرفته است، کاریکاتوریست، انیماتور، فعال و پزشک (بله، واقعاً) است. اوسامو تزوکا مسئول برخی از بازیگوشترین و مبتکرانهترین انیمههایی است که تاکنون ساخته شده است. این انیمیشن شگفت انگیز از مجموعه ۱۳ فیلم تجربی او نشات گرفته است. زیرمتن سیاسی قوی این انیمیشن بسیار تاثیرگذار است. بدون اینکه بخواهیم استعاره این اثر را بیش از حد طولانی کنیم، فیلم را میتوان به عنوان اظهارنظری در مورد نابسامانی اجتماعی که بسیاری از ژاپنیها پس از فروپاشی فاشیسم احساس کردند، تلقی کرد. در عین حال، گرافیک کارتونی، برخی از آزمایشات بسیار پیچیده را با پرسپکتیو پوشانده است. جای تعجب نیست که «پرش» به افتخار جوایز در سراسر جهان رسید.
شاید علاقهمند باشید:
بهترین سریال های نتفلیکس
اسکله برادران ممکن است در مورد آمریکاییهای ساکن بریتانیا باشند که جز یقه آبیها هستند، اما DNA این انیمیشن تماما مربوط به اروپای شرقی است. خاطرات نویسنده لهستانی برونو شولز منبع اصلی داستان انیمیشن را فراهم میکند، اما فیلم متن را به معنای واقعی کلمه تفسیر نمیکند، در عوض ترجیح میدهد حس ویرانی صنعتی شولز را از طریق استعارهای زنده منتقل کند. یک عروسک لال در ساختمانی متروک سرگردان میشود که در آن ماشینها یک تهدید هستند و تماس انسانی وجود ندارد. فیلم به نفع دنبالهای از طرحهایی که در پی نشان دادن بیهودگی زندگی هستند، از روایت ساده خود چشم پوشی میکند.
مسلماً، فیلمهای Quays بشکهای از خنده نیستند. دنیای آنها دنیایی پوچ است، جایی که عروسکهای انسان نما بیهوده اندام خود را تکان میدهند، اجسام بیجان خودسرانه زنده میشوند و هیچ کس هرگز لبخند نمیزند. برادران مانند قهرمانانشان، ژیری ترنکا و یان شوانکماجر، از عروسکهای پیچیده استفاده میکنند تا تصویری از هرج و مرج و ناتوانی در برابر اقتدار ترسیم کنند. آنها در بریتانیا و ایالات متحده بسیار مورد احترام هستند، در تقاطع بین انیمیشنهای غربی و شوروی ایستادهاند. اگر به دنبال یک انیمیشن جذاب و در عین حال متفاوت هستید که حرفی برای گفتن داشته باشد این عنوان را از دست ندهید.
در طول هشت دقیقه کابوسآمیز، بیننده با مجموعهای از طرحهای حلقهای مواجه میشود که مجموعهای از موجودات وهمآور و نمادهای برجسته را به نمایش میگذارند: ساعتهای شنی گردان، دلقکهایی که با چهرههایشان کارهای غیرقابل توصیفی انجام میدهند، خرچنگهای ساعتی شبیه به دالی که در منظره ماه میچرخند. صحنهها بدون هیچ زمانی تکرار میشوند و همه به نظر میرسند که از آینده هستند.
این موضوع را برای یک زندانی تکرار کنید و دیگر نیازی به شکنجه نخواهید داشت. اگرچه این موضوع ممکن است چندان توصیهای به نظر نرسد، واقعیت این است که این فیلم از انیمیشن های کوتاه، از تصاویر سورئالیستی و طراحی صدا برای جلوههای نگرانکنندهتر از هر انیمیشن کوتاه دیگری استفاده میکند. این فیلم بیننده را وارد کنایه میکند: آیا این انیمیشن اظهار نظری درباره لغزنده بودن زمان است؟ آزمایش دادائیست در حالت شیطنت است؟ بدترین سفر اسیدی که تا به حال با سلولوئید انجام شده است؟ در هر صورت، این انیمیشن آنقدر حرف برای گفتن دارد که منتقدان را برای دههها مشغول نگه دارد. یک انیمیشن مسحور کننده که ذهن را به حالت تجربی باز میگرداند.
این انیمیشن موزیک ویدیو آهنگ White Stripes به همین نام که با استفاده از آجرهای لگو در حالت استاپ موشن، گروه را زنده میکند، است. صحنههای جک و مگ وایت در حال نواختن، طبل زدن و دوچرخه سواری با انفجارهای رنگی انتزاعی آمیخته شده است.
فیلمهای لگو را فراموش کنید. این دو دقیقه شاد، خاطره انگیزترین بازی سینمایی لگوهای اسباب بازی است. هنگامی که گروه Stripes از میشل گوندری خواستند ویدیویی را برای تک آهنگ خود کارگردانی کند (به طور تصادفی آنها در واقع به دنبال مارک رومانک بودند)، فیلمساز فرانسوی با نشان دادن نوعی نبوغ بصری که در فیلمهای بعدی خود (به ویژه Eternal Sunshine) دوباره مشاهده میکرد، پاسخ داد. جلوههای بصری نمیتوانستند از این بهتر با آهنگ تناسب داشته باشند، انیمیشن روشن و پیکسلشده بهعنوان همتای کاملی برای راک اند رول عمل میکند. لگو در ابتدا از بستن قرارداد بازاریابی با گروه خودداری کرد. هنگامی که آنها متوجه شدند که این ویدیو چقدر محبوب شده، نظر آنها تغییر کرد.
این انیمیشن نیز یکی از انیمیشن های کوتاه و آموزنده است که مشاهده آن پیشنهاد میشود. داستان انیمیشن در مورد یک قهرمان اسرارآمیز است که به دنیای متمدن پشت میکند و سایه خود را با وعده ماجراجویی عاشقانه عوض میکند. او در میان قلعههای افسانهای، مناظر شهری خالی از سبک دکیریکو و یک صحرای عربی سفر میکند، که همیشه توسط شبحهایی که او را احاطه کردهاند در هیاهو است. Tour de force یک سبک فیلمسازی است که وقتی برای فیلمها اعمال شود، ممکن است تبدیل به کلیشه شود. در مورد «مردی بدون سایه این مورد نقض شده و به نقطه قوت انیمیشن تبدیل شدهاست. شروع، فیلم کاملاً به معنای واقعی کلمه یک تور است، سفری به دور دنیا که از طریق یک لنز فانتزی میسر میشود. انیمیشن به ندرت از نظر فیلمبرداری حرفی برای گفتن دارد، اما «دوربین» مطمئناً توجه شما را به خود جلب میکند و با قدرت در اطراف صحنه میچرخد. همه اینها کمی شبیه یک فیلم نوآر کارتونی است، اگرچه هر تلاشی برای توصیف آن فقط از اصالت خیره کننده آن میکاهد. بنابراین توصیه میکنیم حتما خودتان از دیدن آن لذت ببرید.
دنیای انیمیشن های کوتاه، دنیای عجیب و پر از نوآوری است. زمان کوتاه این انیمیشنها و هزینه کمی که برای ساخت آن پرداخت میشود خود دلیل خوبی است که حتی انیمیشنسازان جوان نیز بتوانند نبوغ خود را به نمایش بگذارند. ممکن است انیمیشنهای کوتاه زیادی را در اینترنت یا فضای مجازی دیده باشید ولی اگر دوست داشته باشید یک محصول منحصر به فرد و خلاقانه را مشاهده کنید باید نگاهی به لیست ما بیاندازید. هرکدام از عنوانهای معرفی شده در این لیست به قدری نوآورانه هستند که بر آثار بعد از خود تاثیر بسیار زیادی داشتهاند. باید این موضوع را نیز در نظر داشته باشید که این آثار در زمانی معرفی شدهاند که تکنولوژی به اندازه امروز پیشرفت نکرده بود بنابراین سبک نوآورانه آنها خود انقلابی در صنعت انیمیشن محسوب میشد. با همه اینها کافی است وقتی حوصله دارید یک عنوان را انتخاب کنید و از آن لذت ببرید.
بررسی گوشی سامسونگ اس ۲۴ اولترا به همراه تست گیمینگ و کیفیت دوربین ها